بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای حاج محمد علی مددی (نماینده مردم میانه در مجلس شورای اسلامی)
در 12 اسفند ماه 1390 مسئولیت سنگینی از سوی مردم بر عهده ی شما گذاشته شد و مدال زرین خادمی ملت بر سینه شما نشست .
حضرتعالی به مقام شامخ نمایندگی مردم با فرهنگ، فهیم و هنر دوست میانه نائل آمدید و دیگر رفتارهای شما نشان از شخصیت فردی شما نداشت بلکه نماینده ی کنش های یک فرهنگ و یک ملت بود .
اینک کوچکترین حرکت ناشایست از شما ممکن است نام یک ملت چندین هزار نفری با عقبه ای از مفاخر شهیر را زیر سوال ببرد و یک حرکت زیبنده از شما موجبات بالندگی آن ملت را به دنبال آورد.
آقای مددی
آن زمان که حقیر سراپاتقصیر یار غار شما محسوب می شدم و لطف داشته و عرایضمان را استماع می نمودید همیشه خدمتتان عارض بودم که حرکت هایی ناصواب در فضای رسانه ای شهرستان شکل گرفته که نهایتا مسئولیت چنین جریانات و اثرات ما بعد آن بر عهده ی شما خواهد بود .
همیشه خدمت حضرتعالی متذکر بودم که فرد یا افرادی تحت عنوان "هواداران مددی " و یا "روابط عمومی" در فضای مجازی راه افتاده اند و با این اکانت مستعار با سوء استفاده از نام شما و شخصیت حقیقی و حقوقی تان با دفاع بد و ادبیات سخیف، غرض ورزانه یا بر اثر جهل موجب بد نامی شما در فضای رسانه ای می شوند .
بارها و بارها ، حضوری یا تلفنی ، مستقیم و یا با واسطه در جمع یا خصوصی این موضوع را یادآور می شدم و عرض می کردم : حاجی ! هر چه سریعتر از این افراد و از این اکانت تبری بجویید.
شما هم با تائیدی مسئله را به ظاهر حل می کردید.
ولی همانطور که عرض کردم شما فقط مستمع خوبی بودید و در عمل چیزی نبود! همان آش و همان کاسه !
حال که به ظاهر از اردوگاه سیاسی حضرتعالی خارج شدیم و دیگر به جای احوال پرسی های گرم دوران انتخابات با عبارت "آدام دوز چورکی ایتیرمز! "استقبال مان می کنید نه به صورت یک مشورت که در قالب یک نقد اساسی خدمتتان عارض می شوم که مرز بندی خود را از این اکانت فعال اعلام نماییدچون همانطور که عرض شد فعالیت این اکانت دیگر مسئله ی شخصی نیست و آبروی یک شهرستان در خطر است چراکه شما نماینده ی مردم با فرهنگ میانه هستید.
اما چون بنده بارها این مطلب را خدمتتان تذکر داده بودم و نهایتا با سکوت شما در این مورد مواجه شده ام و نهایتا امروز که زیر بیانیه ی منتشره توسط این اکانت با نام دفتر ارتباطات مردمی شما مهر شده ، اجازه می خواهم نکاتی را خدمت با سعادتتان عارض شوم:
اولا راه اندازی یک آنتن دیجیتال با شندرغاز بودجه که این حرفها را ندارد ! که هوادارانتان چنین بزن و برقصی راه انداخته اند .
البته منظورم تحقیر خدمات شما نیست ولی نه تنها به نظر من بلکه از نظر اکثریت قریب به اتفاق مردم این پروژه با 250 میلیون تومان بودجه ی ناقابل، چندان هم عمل شاق و قهرمانانه ای نیست که عکس بگیریم و بیانیه بدهیم و بنر بزنیم و از طرف مردم بی نوا برای خود یک نوشابه ای هم باز کنیم.
اگر شما وقت و توان خود را به جای رفع این نیاز درجه چندم صرف حل مسائل بیکاری جوانان می کردید نتیجه ی بهتری نمی گرفتیم؟
بگذریم ! اما در مورد متن به اصطلاح بیانیه
از آنجایی که به مطالعات تاریخی علاقه دارید ، توجه جنابتان را به یک حادثه ی نه چندان دور جلب می کنم :
یادش به خیر مهندس را . شاید جوان بود و نمایندگی مجلس هنوز برای سن و سالش زود ، رفتارها و گفتارهایی ناپخته ای که از وی سر می زد گاه برایش خیلی گران تمام می شد .
نمی خواهم شما را با وی مقایسه کنم چراکه به هر حال از نظر سنی هم که شده کمی پخته تر از او هستید ولی به شما توصیه می کنم در همین اوایل کار مواظب خود و اطرافیانتان باشید تا نشود آن روزی که شما هم جوگیر شده و باد در غبغب انداخته و "قلم به دست مزدور "یا چیزی شبیه آن بر زبان برانید چرا که شما هم سرنوشتی شبیه مهندس پیدا می کنید .او که با کتاب و دفتر پخش کردن نتوانست جمع اش کند شما با دایره المعارف هم نمی توانید اثرات چنین مواضعی را جمع کنید.
پس توصیه می شود با قشر خبرنگار و فرهیخته به جای تقابل، تعامل داشته باشید / این به نفع شما خواهد بود
ثانیا حاج آقا یادتان هست در دوران تبلیغات انتخاباتی که همایش جوانان حامی را در محل سینما برگزار کردیم ؟ چه برنامه هایی را برای جوانان تدارک دیدیم؟
نواختن تار یادتان که نرفته؟
اگر لازم باشد یاد آور هم می شوم که در آن مراسم چه کسانی نوازنده بودند !
پس چه شد ؟ آن تار نواختن شما در آن سالن در روزهای تبلیغاتی شد هنر و تار نواختن ما در مراسم کوهنوردی شد لهو و لعب؟!
من در آن روزها چنان می پنداشتم که دعوت از هنرمندان برای تار نواختن در آن جلسه به خاطر احترامی است که به حوزه ی هنر قائل هستید ولی این ادبیات افراد منسوب به شما نشان می دهد که در اشتباه بوده ام و اوضاع از قرار دیگری است.
اما در مورد مسئله ی تفرقه افکنی بین نمایندگان توسط جریاناتی خاص ! که در بیانیه ی مذکور بدان اشاره نموده اید لازم است خدمتتان نکاتی را عارض شوم:
در سطح شهرستان هیچ قدرتی بالاتر از قدرت نماینده نیست پس این بینش روش و منش نمایندگان و به تبع آن مسئولین است که فضا را سیاسی می کند و یا بر عکس جو را به سمت آرامش می کشاند.
پس کدام مافیا و کدام قدرت سیاسی؟
مگر میانه کجاست؟ چند هزار نفر جمعیت دارد؟ کدام جریان با کدام قدرت و با کدام منبع مالی هدایت می شوند؟
چرا مسئولیت نتایج حاصل از اعمال نا درست خود را بر گردن رویایی به نام مافیای سیاسی می کنیم؟
مردم از پیدا نکردن پرتقال فروش خسته شده اند!!
جریانات سیاسی شهر را رفتارهای متقابل نمایندگان و مسئولیت اجرایی شهر معین می کند !
شما دم از کدامین وحدت می زنید وقتی با بی احترامی به نماینده ی دیگر و با بی احترامی به خبرنگاران حتی 5 دقیقه و حتی برای گرفتن عکس هم در محل کنفرانس مشترک نمایندگان حضور نیافتید؟
بهانه تان هم این بود که با من هماهنگ نکرده بودند! حال آنکه من خودم شخصا با شما تماس گرفته و وقتش را هماهنگ کرده بودم .
حاج آقا ! مگر می شود شعار و عمل در دو جهت عکس باشد؟ مگر می شود حرف از اتحاد و همدلی زد و در عمل عداوت کرد و بعد که اختلاف پیش آمد بگوییم مافیا و قدرت های سیاسی نگذاشتند که وحدت باشد! آیا این عمل در فرهنگ دینی و عرفی ما معنی ای به غیر از نفاق می دهد؟
در بیانیه ای که از طرف دفتر ارتباطات مردمی جنابعالی منتشر شده اشاره شده که چون شما رای اول مردم هستید پس هر کسی که از شما انتقاد کند نمی تواند دلسوز میانه باشد! لطف نموده برای این بند از بیانیه ی خود یک ادله ای نیز مرقوم بفرمایید تا مسئله برایمان جا بیفتد چرا که بارها اتفاق افتاده که شخصی به هر طریقی موفق به پیروزی در انتخابات شده اما نیت باطنی وی بعد ها مشخص شده ! که فکر نمی کنم نیازی به مثال زدن باشد !
نهایتا تقاضا می شود وقت خود که همان وقت مردم است را با بیانیه و سخنرانی و جنجال و فضا سازی و جوسازی و جوگیری هدر ندهید چون بیانیه برای جوان ما شغل نمی شود! سخنرانی برای فقیر تنگ دست ما نان نمی شود ! جنجال برای مردم ما رفاه نمی آورد .
سعدیا! گرچه سخندان و مصالح گویی / به عمل کار برآید به سخندانی نیست
پدرام نائبی